هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند دریا، صدف، شمع، پروانه و خورشید برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی استفاده می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند طلب، بخشش، عشق، ادب و غیرت سخن می‌گوید و به رابطه‌ی انسان با جهان هستی و خالق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات اخلاقی و اجتماعی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۳۶۶

ساقی دهن شیشه ما باز به لب کرد
جان عجبی در تن ارباب طرب کرد

دریا نه کریمی است که بی خواست نبخشد
بیهوده صدف باز دهن را به طلب کرد

خامش منشینید که از خامشی شمع
پروانه بی غیرت ما روز به شب کرد

با کوزه سربسته ز دریا چه توان برد
محروم ز وصل تو مرا شرم وادب کرد

برگی است خزان دیده که از ثمرش نیست
دستی که طمعکار بدآموز طلب کرد

بی ابر صدف قطره ای از بحر نیابد
درعالم امکان نتوان ترک سبب کرد

پیوست به گل خورشید جهان روشنی شمع
زان گریه جانسوز که در دامن شب کرد

از چوب گل آتش ننهد سرکشی از سر
عاقل نتوان اهل جنون رابه ادب کرد

در خواب زد از دولت بیدار جهان دست
از ساده دلی هر که تفاخر به نسب کرد

آراست نسب نامه خود را به دو مطلع
هر کس نسب خویش مزین به حسب کرد

در خلوت خورشید ز خمیازه آغوش
بیطاقتی صبح مرا مست طلب کرد

صائب چه کند باده ننوشد که درین بزم
هشیار ز جانان نتوان بوسه طلب کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.