هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند گمگشتگی، جستجو، و رسیدن به حقیقت میپردازد. شاعر از ناپدید شدن منزل، ساحل، قاتل، و دیگر نمادها سخن میگوید تا نشان دهد که حقیقت درون خود انسان است و گاهی در پیچیدگیهای زندگی گم میشود. در نهایت، اشاره میکند که تنها کسانی که به نقطهٔ دل رسیدهاند، از سرگشتگی رستهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'قاتل ناپدید' یا 'خون بیدریغ کشتگان' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۴۵۲۱
از غم گم کرده راهان فارغ است
هر که صائب شد به منزل ناپدید
شش جهت راه است ومنزل ناپدید
دشت هموارست ومحمل ناپدید
ز اشتیاق آب دریا ماهیان
خاک می لیسند وساحل ناپدید
برگ برگ این گلستان همچوگل
جمله تن گوشند وقایل ناپدید
شد ز خون بی دریغ کشتگان
خاک اطلس پوش وقاتل ناپدید
عاقلان چون عهد دیوانگان
جمله در بند وسلاسل ناپدید
در دل هر ذره آن خورشید هست
شد ترا آیینه در گل ناپدید
رست چون پرگار از سرگشتگی
هر که شد در نقطه دل ناپدید
می شمارند این گروه ساده لوح
خویش را صاحبدل ودل ناپدید
هر که صائب شد به منزل ناپدید
شش جهت راه است ومنزل ناپدید
دشت هموارست ومحمل ناپدید
ز اشتیاق آب دریا ماهیان
خاک می لیسند وساحل ناپدید
برگ برگ این گلستان همچوگل
جمله تن گوشند وقایل ناپدید
شد ز خون بی دریغ کشتگان
خاک اطلس پوش وقاتل ناپدید
عاقلان چون عهد دیوانگان
جمله در بند وسلاسل ناپدید
در دل هر ذره آن خورشید هست
شد ترا آیینه در گل ناپدید
رست چون پرگار از سرگشتگی
هر که شد در نقطه دل ناپدید
می شمارند این گروه ساده لوح
خویش را صاحبدل ودل ناپدید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.