هوش مصنوعی: این شعر به موضوع درد و رنج می‌پردازد و بیان می‌کند که درد همیشه قابل پنهان کردن نیست و حتی قوی‌ترین افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. درد مانند یک امتحان برای انسان‌هاست و گاهی خودِ درد می‌تواند درمان باشد. شاعر همچنین به نقش درد در زندگی عاشقان و دردمندان اشاره می‌کند و تأکید دارد که درد بخشی جدایی‌ناپذیر از تجربه‌های انسانی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره درد و رنج است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۲۳

نمی گردد به خاموشی نهان درد
ز رنگ چهره دارد ترجمان درد

اگر دل ز آهن وفولاد باشد
کند چون موم نرمش در زمان درد

ترا آن روز آید بر هدف تیر
که سازد قامتت را چون کمان درد

بود روشن چراغش تا سحرگاه
به هر منزل که گردد میهمان درد

به سیم قلب ارزان است یوسف
به نقد جان نمی گردد گران درد

سمندر سالم از آتش برآید
به اهل عشق باشد مهربان درد

شود محکم بنای دردمندی
دواند ریشه چون در استخوان درد

منال از درد اگر کامل عیاری
که مردان راست سنگ امتحان درد

اگر آلوده درمان نسازی
کند درد ترا درمان همان درد

حبابی چون محیط بحر گردد
چه سازد نیم دل با یک جهان درد

گره گردد چو داغ لاله در دل
نسازد آه را گر خوش عنان درد

ز حال دردمندان گربپرسی
نخواهد کردنت آخر زبان درد

چه می کردند صائب دردمندان
اگر پیدا نمی شد در جهان درد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.