۲۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۷۳

دل کجا در سینه ویرانه می گیرد قرار؟
کوچه گرد زلف کی درخانه می گیرد قرار؟

غنچه منقار مارابر گریز ناله نیست
عندلیب است آن که بیدردانه می گیرد قرار

جوش سودامغز را چون گل پریشان می کند
مرغ چون بر تارک دیوانه می گیرد قرار؟

جز تو کز غمخانه دل می روی چون برق و باد
سیل گرآید به این ویرانه، می گیرد قرار

داروی بیهوشی عاشق بود هجران یار
صبح چون روشن شود پروانه می گیرد قرار

تادل از خون شدتهی، چشم از پریدن باز ماند
شیشه چون خالی شود پیمانه می گیرد قرار

عرض اهل درد پروانه بیدرد برد
زیر تیغ شمع نامردانه می گیرد قرار

پایتخت بیستون و دامن دشت جنون
عشق اگر خواهد، به این دیوانه می گیرد قرار

آستین در منع اشک ماعبث پیچیده است
طفل بازیگوش کی در خانه می گیرد قرار؟

می کند مژگان صائب قطع الفت از سرشک
تاک اگر از گریه مستانه می گیرد قرار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.