۲۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۸۴

از خرام ناز منت بر زمین داردبهار
هر طرف صد خرمن گل خوشه چین داردبهار

تختش از بادست وچتراز ابرولشکر ازپری
اسم اعظم چون سلیمان برنگین داردبهار

یک نفس یک جا ز شوخیها نمی گیرد قرار
طرفه گلگونها زگل در زیرزین دارد بهار

می تواند یک نفس تسخیر کرد آفاق را
صبح اقبالی چو شاخ یاسمین داردبهار

نامه ای سربسته از هر غنچه نشکفته ای
از برای بلبلان در آستین داردبهار

ازدل ودین می کند بی برگ هر کس راکه یافت
دست تاراج خزان درآستین داردبهار

خنده های دلگشا صائب بود در سینه اش
گربه ظاهر برجبین از غنچه چین داردبهار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.