هوش مصنوعی: این شعر به موضوع پیری و تأثیرات آن بر جسم و روح انسان می‌پردازد. شاعر از ضعف جسمانی، کاهش توانایی‌ها، و احساس سرگردانی در دوران پیری سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند غفلت، قیامت، و ناامیدی از اسباب دنیوی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با نگاه انتقادی به زندگی و پیری، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، لحن غمگین و تأمل‌برانگیز آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۲۴

چشم مارا صبح پیری شد شکر خواب دگر
قامت خم شد کمند عمر را تاب دگر

خواب غفلت خانه در چشم گرانجانی که کرد
می شود شور قیامت پرده خواب دگر

از دل چاک است ما را قبله حاجت روا
رو نمی آریم هر ساعت به محراب دگر

شسته ایم از عالم اسباب ما هرچند دست
حلقه بر در می زند هر لحظه سیلاب دگر

گر چه پیری قامت ما را کمان حلقه ساخت
بهر سرگردانی ماگشت گرداب دگر

گرچه پیری برد گیرایی ز دست اختیار
هر سرمو گشت برتن نبض بیتاب دگر

گرچه در جمعیت اسباب پریشانی است جمع
می پرد چشمم همان در جمع اسباب دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.