هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی بیانگر نگرش شاعر به عشق الهی و دوری از تعلقات دنیوی است. شاعر از جستجوی معنویت در جهات مختلف سخن می‌گوید و عشق را تنها قبله‌گاه واقعی می‌داند. او از وابستگی به رنگ و بوی دیگر (تعلقات مادی) ابراز بیزاری کرده و راه نجات را در محو شدن در عشق الهی می‌بیند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به مفاهیم فلسفی و زهد نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۶۹۸

ربوده است مراذوق جستجوی دگر
برون ز شش جهت افتاده ام به سوی دگر

مرابه سوختگان رهنما شوید،که نیست
دماغ خشک مرا سازگاربوی دگر

میسرست مراچون به بحرپیوستن
چرا چوآب روم هرزمان به جوی دگر

جز این که محو کنم ازدل آرزوهارا
نمانده است مرا دل آرزوی دگر

نشسته دست زدنیا مکن پرستش حق
که این نماز ندارد جزاین وضوی دگر

چوزاهدان نکنم بندگی برای بهشت
زرنگ وبو نگریزم به رنگ وبوی دگر

برون نرفته زتن جان ،دلی به دست آور
که این شراب ندارد جز این سبوی دگر

جز آستانه عشق است شوره زار،جهان
مریز آب رخ خود به خاک کوی دگر

برون زشش جهت است آنچه قبله گاه دل است
چه التفات کنی هرنفس به سوی دگر

به گفتگو نرود کارعشق پیش و مرا
نمی کشد دل غمگین به گفتگوی دگر

بس است درد طلب چاره جو ترا صائب
مباش در پی تحصیل چاره جوی دگر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.