هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، بیانگر عشق و شوریدگی است. شاعر از شعله‌های عشق و سودا در وجود خود سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد. او از درد فراق، اشک‌های بی‌پایان و داغ‌های ناپیدای عشق می‌گوید و با اشاره به اسطوره‌ها و نمادهای ادبی، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادهای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۶۲

شعله ای در مغز هست ازآتش سودا هنوز
می تراود بوی می از پنبه مینا هنوز

شعله بیباکی عشق از جبینم روشن است
می کند پهلو تهی از شیشه ام خارا هنوز

گر چه موج ناتوانی می زند پهلوی من
موج اشکم می زند سرپنچه بادریا هنوز

چشم او روزی که ما را گوشه گیر از خلق کرد
گوشه ای نگرفته بود از مردمان عنقا هنوز

کوهکن از پهلوی گرمی که بر خارا گذاشت
می جهد آتش ز چشم بستر خارا هنوز

داغ مجنون پریشان گرد دیدن سهل نیست
میچکد آتش ز چشم لاله حمرا هنوز

شور محشر نقش دیبارا نمک در چشم ریخت
برنگیرد سرزبالین چشم بخت ما هنوز

نخل طوبی از خجالت سر به زیر خاک برد
کلک گوهر بار صائب می کشد بالا هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.