هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات مختلفی مانند گذر زمان، پیری، غفلت، آرزوهای برآورده نشده و تفاوت بین واقعیت و خیال پرداخته است. شاعر از تصاویری مانند دندان‌های ریخته، موی سفید، طبل رحیل کاروان و گوی مرگ استفاده کرده تا احساسات خود را دربارهٔ گذشت عمر و ناتوانی در رسیدن به آرزوها بیان کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند مرگ و پیری ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۷۶

ریخت دندانهاو در فکر لب نانی هنوز
مهره بازیچه گردون گردانی هنوز

شد بنا گوشت سفید و ظلمت غفلت بجاست
صبح روشن گشت و در خواب پریشانی هنوز

شاهراه کشور مرگ است هر موی سفید
ره نمایان گشت ودر رفتن گرانجانی هنوز

شد بلند، آوازه طبل رحیل کاروان
از پریشان خاطری در فکر سامانی هنوز

قامت خم گشته چوگان است گوی مرگ را
تو همان سرگرم بازی همچوطفلانی هنوز

گر چه پیری در سر دست تو گیرایی نهشت
با هزاران آرزو دست و گریبانی هنوز

شد طناب عمر سست و خیمه بیرون زد حواس
در سرانجام عمارت سخت بنیانی هنوز

در چنین وقتی که می باید به خود پرداختن
واله خال و خط رخسار خوبانی هنوز

در چنین وقتی که صائب ساده لوحیهاست باب
تو ز کوته بینشی در جمع دیوانی هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.