هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از درد عشق، رازداری، نیاز به معشوق و تأملات فلسفی درباره عشق حقیقی و مجازی سخن می‌گوید. شاعر از زبان شکسته و غم‌آلود خود می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، نماز، و نیاز معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۸۷

دگر که را کنم از اهل درد محرم راز؟
که رنگ من به زبان شکسته شد غماز

مباش ایمن ازان چشمهای شرم آلود
که چشم دوخته گیرد شکار خود این باز

چو دید طاق دو ابروی یار، برگردید
کسی که گفت روا در دو قبله نیست نماز

ازان ز حلقه بگوشان خط مشکینم
که کرد حسن ترا خط نیازمند نیاز

ز عرض حال در ایام خط مشو غافل
که وقت شام بود تنگ در ادای نماز

دلی که نفس گرم عشق آب نشد
ز آفتاب قیامت نمی رود به گداز

چنان که سیل خس و خار رابه دریا برد
مرا به عشق حقیقی کشید عشق مجاز

حباب مانع جوش و خروش دریا نیست
نگشت مهر خموشی نقاب چهره راز

ترا تردد خاطر کشیده است به بند
که آب، می شود از موج خویش سلسله ساز

به فکر صائب ازان می کنند رغبت خلق
که یاد می دهد از طرز حافظ شیراز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.