هوش مصنوعی: این متن شعری از صائب تبریزی است که به نقد دنیای مجاز و گذرا می‌پردازد. شاعر از محدودیت‌های زندگی مادی و عشق‌های دنیوی شکایت دارد و به دنبال حقیقت و عشق حقیقی است. او از اسارت در دایره رنگ و لعاب دنیا ناراضی است و خواهان رهایی از قیدوبندهای دنیوی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجزیه‌وتحلیل نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷۸۸

نمی رسد به حقیقت کس از سرای مجاز
پلی است آن طرف آب، عشقهای مجاز

ز مرگ بیم ندارم که در قلمرو خاک
عذاب قبر کشیدم ز تنگنای مجاز

اسیر دایره رنگ تا به کی باشم ؟
دلم چو لاله سید شد ازین سرای مجاز

بپوش خرقه عریان تنی ز حضرت عشق
که بند خانه غفلت بود ردای مجاز

مباد هیچ مسلمان اسیر قید فرنگ!
بجان رسیده ام از دست عشوه های مجاز

مبند دل به تماشای این جهان صائب
که یک دو هفته بود همچو گل وفای مجاز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.