هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، رنج، صبر، امید و ناامیدی، و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌ها و تصاویر زیبایی مانند حلقه زنجیر، سایه بیدست، و خوابگاه نرم استفاده کرده است تا احساسات عمیق انسانی را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به کار رفته نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۴۸۷۸

ظاهر مردان به زیور گرنباشد گو مباش
حلقه بیرون در گر زر نباشد گومباش

رخنه های دام، فتح الباب صید بسته است
سینه مارا رفو گر گر نباشد گو مباش

حلقه زنجیر اگر ازهم بریزد گو بریز
کار دنیا را نظامی گرنباشد گو مباش

بی زبانی آیه رحمت بود درشان جهل
طفل رادر دست اگر خنجر نباشد گو مباش

در عقیق بی نیازی هست آب صد محیط
نم اگر در قلزم اخضر نباشد گو مباش

چون صدف درپرده دل اشک باریدن خوش است
گر به ظاهر چشم عاشق ترنباشد گو مباش

از تپیدن می توان کوتاه کرد این راه را
قوت پرواز اگر در پر نباشد گو مباش

سایه بیدست، آه سرد اهل جرم را
سایه گر در عرصه محشر نباشد گو مباش

خازن گنج گهر را خلق خوش دام بلاست
در بساط بحر اگر عنبر نباشد گو مباش

از گداز جسم، خون خویش خوردن غافلی است
درد اگر در باده احمر نباشد گومباش

سوده یاقوت سازد پرتو می مغز را
میکشان را تاج گوهر گرنباشد گو مباش

تخم امیدی ندارم تاکنم باران طلب
آب اگر در دیده اختر نباشد گو مباش

ازتماشا به ندارد حاصلی دنیای خشک
صورت دیوار اگر دربر نباشد گو مباش

خوابگاه نرم، صائب سنگ راه رهروست
بستر وبالین ما گر پرنباشد گو مباش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.