هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، رنج، و وعدههای بیپایه سخن میگوید. شاعر از عشقی سوزان اما ناکام میگوید که مانند پروانه به دور شمعی میگردد. همچنین، از وعدههای دروغین و دنیای پر از خشونت سخن میگوید و از ضعف جسمانی خود در برابر این جهان پرآشوب مینالد. در پایان، شاعر اشاره میکند که حتی از رنج و دود نیز میتوان نور و روشنایی یافت.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، اشاره به رنج و خشونت در جهان ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۲۸
نمی تابد ز آتش روی، خط عنبر آلودش
چه شمع است این که چون پروانه گردد گرد سردودش
تماشای گل و شبنم گوارا باد بربلبل
که بوی گل نمی ارزد به روی گریه آلودش
خدا از وعده دور و دراز او نگه دارد!
که دارد وعده بافردای محشر وعده زودش
جهان پرتیر و شمشیرست و من پیراهنی دارم
که تارش رشته جان است و جسم ناتوان پودش
سپند شوخ چشمی نذر آتش کرده ام صائب
که خواهد چشم مجمرروشنایی یافت ازدودش
چه شمع است این که چون پروانه گردد گرد سردودش
تماشای گل و شبنم گوارا باد بربلبل
که بوی گل نمی ارزد به روی گریه آلودش
خدا از وعده دور و دراز او نگه دارد!
که دارد وعده بافردای محشر وعده زودش
جهان پرتیر و شمشیرست و من پیراهنی دارم
که تارش رشته جان است و جسم ناتوان پودش
سپند شوخ چشمی نذر آتش کرده ام صائب
که خواهد چشم مجمرروشنایی یافت ازدودش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.