هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و تأثیرات عمیق عشق بر عاشق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند چشم‌های معشوق، مژگان، لب‌ها، و زلف او برای بیان احساسات و حالات عاشقانه استفاده کرده است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند ایمان و قدسیان نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۶۱

ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش
پری در شیشه دارد از تذروان سروبالایش

زبان العطش گویی است هرمژگان آن ظالم
به خون عاشقان تشنه است ازبس چشم شهلایش

ز مژگان قدسیان را رخنه ها افکند درایمان
ز دل روی زمین شد پاک از زلف زمین سایش

فلک پیمانه پرمی شود ازگردش چشمش
زمین برسرکشد مینای می از سرو بالایش

که حد دارد ز طومار شکایت مهربردارد؟
که می پیچد عنان سیل رامژگان گیرایش

لبش هرچند درظاهر نمی گردد جدا از هم
سخن چون خامه ریزد از به هم پیوشته لبهایش

گریبان چاک چون محراب می آرد برون صائب
ز مسجد زاهدان خشک راذوق تماشایش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.