هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق آن بر شاعر می‌پردازد. شاعر از نگاه گیرای معشوق، حرکات ظریف او، و حتی سکوتش به وجد می‌آید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند غزال، سرو، و شکر بیان می‌کند. او از عشق و تسلیم خود در برابر معشوق سخن می‌گوید و زیبایی‌های ظاهری و باطنی او را می‌ستاید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و تصاویر شاعرانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به دانش ادبی پایه نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۴۹۶۲

به مژگان بر نمی گردد نگاه از چشم گیرایش
غزالان را ز وحشت باز می دارد تماشایش

نگردد خامه بی شق سخن پرداز،حیرانم
که چون آید برون حرف از به هم چسبیده لبهایش

نبیند گرچه سرو از سرکشیها زیرپای خود
کشد خط برزمین از سایه پیش قد رعنایش

به اندک فرصتی خلخال سازد طوق قمری را
به این عنوان اگر قامت کشد سرودلارایش

نه گستاخی است گر برگرد آن سرو روان گردم
که پیش از سایه من افتاده ام یک عمر درپایش

ز طفلی از دهانش گرچه بوی شیر می آید
شکر را نی به ناخن می کند لعل شکرخایش

کسی چون چشم خود صائب ازان رخسار بردارد؟
که مانع شد عرق رااز چکیدن روی زیبایش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.