هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، بی‌نیازی، آزادی روح، و فراتر رفتن از محدودیت‌های مادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند خواب، شمع، یوسف و زنجیر، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان می‌کند. او تأکید دارد که عشق واقعی از قیدوبندهای ظاهری آزاد است و تنها کسانی که از دایره تنگ خلق خارج شوند، به حقیقت می‌رسند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده این شعر برای درک و لذت بردن، به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۴۹۷۶

حرف عقبی که درین نشأه کنی تقریرش
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش

عشق از پرده ناموس برون می آید
این نه شمعی است که فانوس کند تسخیرش

بی نیازی است محبت که به تکلیف گناه
دست در گردن یوسف نکند زنجیرش

هر که را دایره خلق وسیع افتاده است
چار دیوار عناصر نکند دلگیرش

جز دهان توکه در سبزه خط پنهان شد
نکته ای نیست که پوشیده کندتفسیرش

آنچه روشن به من از شوخی آن حسن شده است
چشم آیینه به صد سال نبیند سیرش

هرکه بیرون رود از شهر به امید نجات
حکم عشق است نظر بندکند نخجیرش

می رسند اهل قلم از سخن آخر به نوال
این نه طفلی است کز انگشت نزاید شیرش

صائب ازحلقه این سخت کمانان سخن
خامه ماست که بر سنگ نیامد تیرش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.