هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق عشق و نگاه او بر دل عاشق می‌پردازد. در آن از تشبیهات و استعارات زیبا مانند مژه‌های بلند، شمشیر گران، و زلف معشوق استفاده شده است. همچنین، مفاهیمی مانند ندامت، غرور، و رهایی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعارات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۹۷۵

خواب چشم تو که ازناز بود تعبیرش
مژه راسبزه خوابیده کند تقریرش

بسمل او به سر جان نتواند لرزید
بس که ازلنگر نازست گران شمشیرش

این چه مژگان بلندست که نگشوده ،شود
درکمانخانه ز نخجیر ترازو،تیرش

اگر از سلسله زلف رهایی یابد
چه کند دل به غبار خط دامنگیرش ؟

هرکه را شوخی چشم تو بیابانی کرد
حلقه چشم غزالان نکند زنجیرش

حسن مغرور چو افتاد نسازد با خود
چه عجب خانه آیینه کند دلگیرش؟

بادل بیخبر، اظهار ندامت ز گناه
همچو خوابی است که درخواب کنی تعبیرش

حذر از آه جگردوز کهنسالان کن
کاین کمانی است که برخاک نیفتد تیرش

پای ویرانه هر کس که فرو رفت به گنج
نیست صائب غم معمار و سر تعمیرش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.