هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و احساسات شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از زیبایی سرو و لاله در باغ بهشت سخن میگوید و از حس رشک و عشق خود نسبت به معشوق یاد میکند. همچنین، به تأثیر حوادث بر زندگی و ثبات عشق اشاره دارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارند.
غزل شمارهٔ ۴۹۸۷
سرو گلزار بهشت است قد دلجویش
لاله باغ تجلی است رخ نیکویش
من که از رشک دل روشن خود می سوزم
چون ببینم که شود آینه همزانویش ؟
بخیه راز نهان جوهر شمشیر شده است
بس که شد آینه پردا(ز د)لم ازبویش
خانه اش گر شود از موج حوادث ویران
صائب آن نیست که لنگر بکند ازکویش
لاله باغ تجلی است رخ نیکویش
من که از رشک دل روشن خود می سوزم
چون ببینم که شود آینه همزانویش ؟
بخیه راز نهان جوهر شمشیر شده است
بس که شد آینه پردا(ز د)لم ازبویش
خانه اش گر شود از موج حوادث ویران
صائب آن نیست که لنگر بکند ازکویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.