۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۰۸

که می رهد زخم طره گرهگیرش؟
که چشم بررخ یوسف گشوده زنجیرش

هزار زخم نمایان ز غمزه ای دارم
که برنیامده ازخانه کمان تیرش

هنوز شیوه چین جبین نمی داند
هنوز نو خط جوهر نگشته شمشیرش

به خوان حسن تو یعقوب اگر شود مهمان
کنی ز نعمت دیدار،چشم و دل سیرش

به گرد تربت مجنون که می تواند گشت؟
هنوز شمع مزارست دیده شیرش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.