هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با تصاویر غنی و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، شراب، انتظار و آرزو می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند گل، شراب، هلال عید و زلف یار برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. شعر پر از حس شور و اشتیاق است و در عین حال، از رنج و انتظار نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد. مخاطبان با سن بالاتر می‌توانند به درک بهتری از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق شعر دست یابند.

غزل شمارهٔ ۵۰۵۲

گر این چنین چکد می گلرنگ ازلبش
جام پراز شراب شود طوق غبغبش

میگون لبی که سوخت مرا درخمار می
پیمانه برنگشته تهی هرگز ازلبش

در چشم خاک راه نشینان انتظار
کار هلال عید کند نعل مرکبش

چون سرو،قمریان همه گردن کشیده اند
در آرزوی طوق گلوسوز غبغبش

در سینه دل به زلف تو گردد طفل شوخ
در کوچه است اگر چه بود جا به مکتبش

سرچشمه ای که ریشه به دریا رسانده است
از جوش تشنگان نشود تنگ مشربش

راه سخن به سایل مبرم نمی دهند
رحم است برکسی که برآرند مطلبش

صائب به خون دل نزند کاسه،چون کند ؟
هرکس که نیست دست به جام لبالبش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.