هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که مانند سپند (کبریت) از جای خود تکان نمی‌خورد و با نوای خود آتش می‌زند. او خود را مطرب بلندنوا و ساقی خود می‌داند که در جهان همتایی ندارد. از آنجا که کسی به فریادش نمی‌رسد، خود مانند سپند از نوای خود می‌رقصد. او خود را بلندنوا می‌داند که با نوای خود بهار را به جوش می‌آورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است. همچنین، استفاده از عناصری مانند سپند و آتش ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۷۲

از جا نمی روم چو سپند از نوای خویش
آتش زنم به محفل و باشم به جای خویش

زان مطرب بلندنوا در ترانه ام
چون نی نمی زنم نفسی بر هوای خویش

زان ساقی خودم که نیابم درین جهان
مردی سزای باده مردآزمای خویش

چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش

صائب من آن بلند نوایم که می زنم
دربرگریز جوش بهار از نوای خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.