هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، رنج، انتظار، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از بی‌ثمر بودن زندگی بدون عشق و اشتیاق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون احساسات عمیق، حتی زیبایی‌های طبیعت مانند بهار نیز لذتی ندارند. همچنین، او به مفاهیمی مانند پیری، سوختن در عشق، و ارزش انتظار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۵۱۱۸

ز گنجهای گرانمایه بی نثار چه حظ؟
اگر ز خود نفشانی ز برگ و بار چه حظ؟

بهارتازه کند داغ تخم سوخته را
دماغ سوخته را از وصال یار چه حظ؟

خوش است دامن تحریک نیم سوخته را
جنون کامل مارا زنوبهار چه حظ؟

چراغ صبح به یک جلوه می شود خاموش
مرابه موسم پیری ز اعتبار چه حظ؟

درخت خشک به نشو و نما نمی جوشد
ترا که نیست جنون درسر،ازبهار چه حظ؟

تمام دلخوشی روزگار در عشق است
ترا که عشق نوروزی ز روزگار چه حظ؟

خوش است سوختن داغ با سیه چشمان
ترا که داغ نسوزی ز لاله زار چه حظ؟

ز انتظار شود آب تلخ آب حیات
ز وصل باده گلرنگ بی خمار چه حظ؟

ترا که غم نگرفته است درمیان صائب
ز مهربانی یاران غمگسار چه حظ؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.