هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، بخشش، بخل، و رابطه‌ی عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از نبودن بخشش در برخی افراد و همچنین از عشق بی‌شائبه و فداکاری سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و اخلاقی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱۴۳

دل چه باشد تا کسی از دلستان دارد دریغ؟
عاشق ازمعشوق هیهات است جان دارد دریغ

آن که ازدندان ترابخشید چندین آسیا
بی دهن وا کردنی حاشا که نان دارد دریغ

حسن را با سینه چاکان التفات دیگرست
ماه ممکن نیست پرتو ازکتان دارد دریغ

نیست بخل، از دورباش بی نیازیهای ماست
نعمت خود را اگر ازماجهان دارد دریغ

آن که می بخشد سگان رالقمه بی استخوان
از همای ما ز خشکی استخوان دارد دریغ

آن که از دندان دهانت پر ز گوهر ساخته
نیست ممکن تالب گور از تو نان دارد دریغ

نیست جز روی زمین خورشید را جولانگهی
عشق هیهات است لطف ازخاکیان دارد دریغ

آب را کافر نمی دارد دریغ از تشنگان
چون کسی از تیغ خونخوار تو جان دارد دریغ؟

عاقبت خط لعل سیراب ترا بی آب کرد
این سزای آن که آب ازتشنگان دارد دریغ

سخت می ترسم که ازسنگین دلیها آسمان
ازمن دیوانه سنگ کودکان دارد دریغ

بهتر از سیری دهن بندی نباشد شیر را
غافل است آن کس که مال از دشمنان دارد دریغ

درکنار بحر صائب قطره دریا می شود
کس چرا جان راازان جان جهان دارد دریغ؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.