هوش مصنوعی: این غزل از صائب تبریزی به مضامینی همچون عشق، خرد، شراب، طبیعت و مفاهیم عرفانی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند شراب لعل، لاله، سیمرغ و خورشید، به بیان احساسات و تفکرات خود درباره عشق و زندگی می‌پردازد. او همچنین به تقابل عقل و عشق اشاره کرده و بر استواری عشاق در برابر حوادث تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین برخی از اشارات مانند شراب و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۱۵۴

نیست برآیینه دردی کشان گرد خلاف
می توان چون جام می دیدن ته دلهای صاف

زان شراب لعل سرگرمم که کمتر قطره اش
سوخت کام لاله آتش زبان را تا به ناف

باده بی درد از میخانه دوران مجوی
لاله نتوانست یک پیمانه می را کرد صاف

خاکساران محبت را شکوه دیگرست
سبزه ازبال و پر سیمرغ دارد کوه قاف

ما کجا، اندیشه برگرد سرگشتن کجا ؟
میکند خورشید تابان ذره را گرم طواف

درنگیرد صحبت عشق و خرد بایکدیگر
چون دو شمشیرست عقل و عشق و دل چون یک غلاف

رو نگردانند عشاق ازغبارحادثات
آبروی جوهر مردی بود گرد مصاف

هر صفت را از بهارستان قدرت صورتی است
زان به شکل خنجر الماس می روید خلاف

غمزه اش از قحط دل، دزدیده می آید به چشم
هیچ کافر برنگردد دست خالی از مصاف

هر که دستش برزبان سبقت کند مردست مرد
ورنه هر ناقص جوانمردست درمیدان لاف

در دل تنگم خیال طاق ابرویش ببین
گر ندیدستی دو تیغ بی امان دریک غلاف

در جواب این غزل گستاخ اگر پیش آمده است
قاسم انوار خواهد داشت صائب را معاف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.