هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق و قدرت بیپایان آن میپردازد. عشق در این متن به عنوان نیرویی توصیف شده است که همه موانع را در هم میشکند، از جمله عقل و خرد یونانی. شاعر از ناتوانی خود در وصف عشق سخن میگوید و آن را با عناصری مانند آتش، طوفان و موج مقایسه میکند. همچنین، عشق به عنوان منبع حیات و جاودانگی معرفی شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری سنگین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۱۷۴
ازنقاب سنگ تابد شعله عریان عشق
پرده چون پوشد کسی بر سوزش پنهان عشق؟
درکف موجی فتد هرخشت یونان خرد
ازتنور دل برآرد جوش چون طوفان عشق
صبر و طاقت راکه پشت عقل برکوه است ازو
باشرر هم رقص سازد آتش سوزان عشق
بگذر از سر تا حیات جاودان یابی،که هست
تیغ ز هرآلود خضر چشمه حیوان عشق
عاشقی، نقش تعلق از ضمیر دل بشوی
فلس بر پیکر ندارد ماهی عمان عشق
عشق شوری نیست کز مردن زسر بیرون رود
سرکشد چون گردباد از خاک سرگردان عشق
من کدامین ذره ام صائب که وصف او کنم ؟
گوی گردون را خلاصی نیست ازچو گان عشق
پرده چون پوشد کسی بر سوزش پنهان عشق؟
درکف موجی فتد هرخشت یونان خرد
ازتنور دل برآرد جوش چون طوفان عشق
صبر و طاقت راکه پشت عقل برکوه است ازو
باشرر هم رقص سازد آتش سوزان عشق
بگذر از سر تا حیات جاودان یابی،که هست
تیغ ز هرآلود خضر چشمه حیوان عشق
عاشقی، نقش تعلق از ضمیر دل بشوی
فلس بر پیکر ندارد ماهی عمان عشق
عشق شوری نیست کز مردن زسر بیرون رود
سرکشد چون گردباد از خاک سرگردان عشق
من کدامین ذره ام صائب که وصف او کنم ؟
گوی گردون را خلاصی نیست ازچو گان عشق
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.