هوش مصنوعی: این شعر به عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و همه‌جانبه می‌پردازد که بر جهان و اجزای آن تأثیر می‌گذارد. عشق در این متن به عنوان عنصری توصیف شده است که از مرزهای عقل فراتر می‌رود، رازهای هستی را درک می‌کند و حتی در ذرات جهان حضور دارد. شاعر همچنین به مقایسه عشق با عناصر طبیعی مانند خورشید و شبنم می‌پردازد و برتری آن را بر عقل و منطق نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱۷۹

فتنه روز جزا درته سردارد عشق
نمک شور قیامت به جگر دارد عشق

گر چه از ساغر توحید ز خودبی خبرست
ازضمیر دل هر ذره خبر دارد عشق

نه همین جاده را سر به بیابان داده است
همه اجزای جهان رابه سفر دارد عشق

عشق، خورشید و جهان شبنم بی بنیاد است
از صف آرایی شبنم چه خطر دارد عشق؟

نیست چون برق تجلی که سرازطور کشد
چون شرر در دل هر سنگ مقر دارد عشق

نیست چون خضر گرانجان که خورد تنها آب
آب حیوان مروت به جگر دارد عشق

عقل را دل به سر بیضه گردون لرزد
چند ازین بیضه فزون درته پر دارد عشق

سر من چون سر خورشید به بالین نرسید
با من خسته بپرسید چه سر دارد عشق

چشم شبنم چه به خورشید جهانتاب کند؟
چه غم ازمردم کوتاه نظر دارد عشق؟

صائب ازدل خبر عشق هنرمند بپرس
عقل کج فهم چه داند چه هنر دارد عشق
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.