۲۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲۳۳

چون قفس پر رخنه شد دیوار باغ از جوش گل
بال مرغان غنچه گشت از تنگی آغوش گل

جلوه گاه یار هم دیوانگی می آورد
نیست ممکن در خزان آید به خود مدهوش گل

رخنه منقار بلبل زود می آید بهم
هست اگر این چاشنی باخنده چون نوش گل

دوش کان سروروان مستانه از گلشن گذشت
باغ تنگی کرد بر خمیازه آغوش گل

من که چشم پاک شبنم را شمارم چشم شور
چون توانم دید صائب خار را همدوش گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.