هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعات عشق، دل، روح و امید می‌پردازد. شاعر از دل به عنوان مرکز احساسات و عشق یاد می‌کند و از تلاش‌ها و رنج‌های آن سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند امید، رسیدن به هدف و رهایی روح اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و دانش ادبی دارند که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۵۲۴۰

عشق را نغمه داود بود شیون دل
حسن را آمدن آب بود رفتن دل

حاصل عمر گرانمایه چه خواهد بودن
خرج آن مور میان گر نشود خرمن دل

می رسد آهن پیکان به هدف از کوشش
نیست ممکن که به جایی نرسد رفتن دل

شیشه ای نیست که گردن نکشیده است اینجا
تا نصیب که شود باده مردافکن دل

بادبان بال و پر کشتی لنگردارست
مده از دست درین قلزم خون دامن دل

شب تاریک بود سرمه بینایی دزد
خال در پرده خط بیش شود رهزن دل

بحر و کان در نظرش آبله پرخونی است
بر رخ هرکه گشودند در مخزن دل

هست امید که چون ماه به خورشید رسد
هرکه را توشه ره نیست به جز خوردن دل

روح بیچاره چه می کرد درین خاکستان
خانه جسم نمی داشت اگر روزن دل

می پرد دیده امید دو عالم صائب
تا به مغز که رسد نکهت پیراهن دل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.