هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر دل‌بستگی و مشغولیت قلب شاعر به معشوق است. او از دل‌گرفتگی و حیرانی در عشق می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق حقیقی، انسان را از دنیا و تعلقات آن دور می‌سازد. شاعر با استفاده از تمثیل‌هایی مانند یوسف و آینه، عمق احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تمثیل‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۴۴

من که هرپاره دلم هست به صد جا مشغول
بادل جمع شوم چون به تو تنها مشغول

خدمت دور به نزدیک نمی فرمایند
اهل دل را نکند عشق به دنیا مشغول

ماند از جلوه بی قیمت یوسف محروم
هرکه درقافله گردید به سودا مشغول

ماند چون آینه در دایره حیرانی
هرکه از ساده دلی شد به تماشا مشغول

قسمت دیده ز هر عضو جدا می گیرم
به تماشای توام بس که سراپا مشغول

هر نفس عشق دو صد نقش بدیع انگیزد
تا نگردد به خود آن آینه سیما مشغول

می شود صائب از اندیشه دنیا فارغ
شد دل هر که به اندیشه عقبی مشغول
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.