هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مفاهیم فلسفی و اخلاقی مانند رهایی از دغدغههای دنیوی، فروتنی، و پذیرش سرنوشت میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که از غرور و خودخواهی دوری کند و به جای آن، به سادگی و فروتنی روی آورد. همچنین، متن به موضوعاتی مانند بیکسی، ناکامی، و پذیرش شرایط زندگی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناکامی و بیکسی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۲۸
تو هر چند صَدری، شَهِ مَجْلِسی
زِ هستی نَرَستی، دَرین مَحْبَسی
بِدِه وامِ جان، گَر وجوهیْت هست
دَرآ مُفْلِسانه، اگر مُفْلِسی
غَریمانْ بِرَستند و تو حَبْسِ غَم
گَهْ از بیکسیّ و گَهْ از ناکَسی
دَرین راهِ بیراه، اگر سابِقی
چو واگردد این کاروان، واپَسی
لَطیفانِ خوشْ چَشم هستند، لیک
به چَشمَت نَیارَند، زیرا خَسی
نه بازی، که صَیّادِ شاهان شَوی
بُرو سویِ مُردار، چون کَرکَسی
نهیی شاخِ تَرّ و پَذیرایِ آب
نه دَرخورْدِ باغ و رَز و مَغْرِسی
بُرو سویِ جمعی، چه در وحشتی؟
بِیَفروز شمعی، چرا مُغْلِسی؟
چو اِسْتارگان اَنْدرین بُرجِ خاک
گَهی کُنَّسیّ و گَهی خُنَّسی
خَمُش کُن، مَباف این دَم از بَهرِ بُرد
چو در بُرد مانْدی؟ تو خود اَطْلَسی
زِ هستی نَرَستی، دَرین مَحْبَسی
بِدِه وامِ جان، گَر وجوهیْت هست
دَرآ مُفْلِسانه، اگر مُفْلِسی
غَریمانْ بِرَستند و تو حَبْسِ غَم
گَهْ از بیکسیّ و گَهْ از ناکَسی
دَرین راهِ بیراه، اگر سابِقی
چو واگردد این کاروان، واپَسی
لَطیفانِ خوشْ چَشم هستند، لیک
به چَشمَت نَیارَند، زیرا خَسی
نه بازی، که صَیّادِ شاهان شَوی
بُرو سویِ مُردار، چون کَرکَسی
نهیی شاخِ تَرّ و پَذیرایِ آب
نه دَرخورْدِ باغ و رَز و مَغْرِسی
بُرو سویِ جمعی، چه در وحشتی؟
بِیَفروز شمعی، چرا مُغْلِسی؟
چو اِسْتارگان اَنْدرین بُرجِ خاک
گَهی کُنَّسیّ و گَهی خُنَّسی
خَمُش کُن، مَباف این دَم از بَهرِ بُرد
چو در بُرد مانْدی؟ تو خود اَطْلَسی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.