هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره گمگشتگی، تنهایی، جستجوی معنا و آرزوی رهایی است. او از یافتن نشانه‌هایی از خود و جهان اطرافش سخن می‌گوید، اما در نهایت به ناتوانی در یافتن آرامش و صلح درونی اعتراف می‌کند. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند یوسف، بلبل، باغ، و کعبه است که نمادین هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. درک کامل این شعر نیاز به تجربه و شناخت ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۵۴

از دل گم گشته خود گر نشان می یافتم
یوسف خود را میان کاروان می یافتم

چشم من از نقش تا بر خامه نقاش بود
برگ عیش نوبهاران از خزان می یافتم

می توانستم به گرد خود حصاری ساختن
خاکساری همچو خود گردرجهان می یافتم

رشته پرواز من تا در کف تسلیم بود
در قفس دایم حضور آشیان می یافتم

بلبلان چون برگ گل از آشیان می ریختند
رخصت یک ناله گر از باغبان می یافتم

روزاول کاش خود را راست می کردم چو تیر
تا خلاصی از کشاکش چون کمان می یافتم

این زمان در کعبه چون سنگ نشانم بیخبر
من که فیض کعبه از سنگ نشان می یافتم

این زمان بیداریم خواب است، ورنه پیش ازین
دولت بیدار در خواب گران می یافتم

ناله تنهایی من باغ را دیوانه کرد
آه اگر هم ناله ای در بوستان می یافتم

گر نمی شد تنگ صائب خلق من ازروزگار
هم درین عالم بهشت جاودان می یافتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.