هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، به موضوع غفلت و بی‌خبری انسان از حقیقت وجود خود و جهان می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالت بی‌تفاوتی و مستی ناشی از غفلت را توصیف می‌کند و از سنگینی خواب غفلت و تأثیرات منفی آن بر روح و جان انسان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی کافی از زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۵۵

شیشه لرزد بر خود از روز شراب غفلتم
از سبک مغزی گرانسنگ است خواب غفلتم

جست خون مرده از خواب گرانسنگ عدم
من ز بیدردی همان مست و خراب غفلتم

تیغ خورشید قیامت را کند دندانه دار
گرچنین بر روی هم بندد سحاب غفلتم

گردد از باد مخالف پله خوابش گران
چشم نرم افتاده است از بس حباب غفلتم

در زمان فیض خواب من گرانتر می شود
چون سگان از صبح باشد فتح باب غفلتم

بود از موی سفید امید بیداری مرا
بالش پرگشت آن هم بهر خواب غفلتم

گرچنین سنگین شود خواب از گرانجانی مرا
صبح محشر می شود صائب نقاب غفلتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.