هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و دشواری‌های زندگی می‌گوید و آرزوی فرار از دنیای پر از وحشت را دارد. او از تنهایی، سراب‌های زندگی، و جستجوی معنا سخن می‌گوید و با تصاویری مانند آهو، سگ، و گلستان، احساسات خود را بیان می‌کند. در نهایت، به دنبال آرامش و درک حقیقت است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند رنج وجودی و تنهایی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۵۳۸۲

رخت ازین دنیای پر وحشت به یک سومی کشم
خویش را در گوشه آن چشم جادو می کشم

می کند موج سرابش کار تیغ آبدار
در بیابانی که من گردن چو آهو می کشم

تا مگر مغزم به بوی آشنایی برخورد
عمرها شد چون صبا در گلستان بو می کشم

کوسر فردی که از عالم سبکبارم کند
کز دو سر دایم گرانی چون ترازو می کشم

تا شنیدم می شود از شکر، نعمتها زیاد
هر که رو گردان شد از من دست بررو می کشم

پیش ازین آهو به چشمم اعتبار سگ نداشت
این زمان نازسگ لیلی ز آهو می کشم

نیست تاب باز منت سرو آزاد مرا
دست بر دل می نهم، پا زین لب جو می کشم

از دل بی دست و پای خویش می گیرم خبر
دست اگر گاهی به زلف و کاکل او می کشم

چشم اگر افتد به مهر خامشی صائب مرا
حرف ازوبی پرده چون چشم سخنگومی کشم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.