هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و از تغییر قبله به سوی محبوب، ابراز بیزاری از جفاهای او، و اظهار عجز در برابر استغنای معشوق می‌پردازد. او از نومیدی و درد عشق می‌نویسد و تصمیم می‌گیرد با یاران وداع کند. شاعر همچنین به حق خود در کامل ساختن شیوه‌ی حسن اشاره می‌کند و از فدا کردن جان در راه عشق سخن می‌گوید. در پایان، او از داغ جنون و تحمل درد بی‌غم می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات و استعارات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند نومیدی و درد عشق نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۲۳

قبله را تغییر ازان محراب ابرو می کنم
می روم با آستانش کار یکرو می کنم

می نویسم خط بیزاری به طرف عارضش
باطل السحری به کار نرگس او می کنم

عجز در درگاه استغنای او کاری نساخت
می فرستم آه گرمی را ویکرو می کنم

آیه نومیدی از چین جبینش خوانده ام
همتی یاران وداع آن سرکو می کنم

حسن را در شیوه کامل ساختن حق من است
چشم آهو را به تعلیمی سخنگو می کنم

می دهم جان در بهای حسن تا در پرده است
من گل این باغ را در غنچگی بو می کنم

چند با داغ جنون همکاسه باشم سوختم
مدتی صائب به درد بیغمی خو می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.