۲۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۴۵۰

چهره از عشق جوانان ارغوانی کرده ایم
شوخ چشمی بین که در پیری جوانی کرده ایم

کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما
روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم

صد قدم پیش است از ما خاک ره در اعتبار
گرچه در راه تو عمری جانفشانی کرده ایم

سایه ما بر دل یاران گرانی می کند
تا کجا بر خاطر موری گرانی کرده ایم؟

چون نباشد اول بیداری ما خواب مرگ؟
ما که خواب خویش را در زندگانی کرده ایم

نامرادیهای ما صائب به عالم روشن است
بر مراد خلق دایم زندگانی کرده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.