هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناتوانی در برابر تقدیر، رنج‌های بی‌جا در دوستی، و نگاه فلسفی به زندگی است. شاعر از ناتوانی در برابر سرنوشت و رنج‌های ناخواسته سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند عجز، آرزو، دوستی، و نگاه انتقادی به دنیا می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقادهای اجتماعی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۵۴۵۱

ما که سطر کهکشان از لوح گردون خوانده ایم
در خط دیوانی زنجیر، عاجز مانده ایم

در سر بازار محشر دست ما خواهد گرفت
در مصاف آرزو دستی که بر دل مانده ایم

رنجش بیجا گل خودروی باغ دوستی است
ورنه ما کی دشمن خود را ز خود رنجانده ایم؟

عقده می افتد به کار غنچه گل از نسیم
در گلستانی که ما سر در گریبان مانده ایم

چشم کوته بین تمنای قیامت می کند
ما ز پشت این نامه را نوعی که باید خوانده ایم

این زمان در ضبط اشک خویش صائب عاجزیم
ما که از دریا عنان سیل را پیچانده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.