هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش یک شخصیت برجسته و روحانی می‌پردازد. او این شخصیت را به عنوان یک شاه روحانی و حاکم مطلق در عالم توصیف می‌کند که برتر از جان و ملک است. شاعر از این شخصیت می‌خواهد که شرط‌ها و دام‌ها را از راه عاشقان بردارد و به آنها رحمت کند. در نهایت، شاعر این شخصیت را با صفات رحمانی و لطیف توصیف می‌کند و از شمس تبریز به عنوان نماد رحمت صرف یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۴۲

حُکْمِ نو کُن، که شاهِ دورانی
سِکّهٔ تازه زَن، که سُلطانی

حُکْمِ مُطلق تو راست در عالَم
حاکِمان قالَبَند و تو جانی

آنچه شاهان به خواب می‌جُستَند
چون مُسَلَّم شُدَت به آسانی؟

همه مُرغان چو دانه چینِ تواَند
تو هُمایی میانِ مُرغانی

بر سَر آمد رِواقِ دولتِ تو
زان که تو صافِ صافِ انسانی

بَرتَر آید زِ جانِ مُلْک و مَلَک
گَر دَهی دلْ به روحِ حیوانی

شَرط‌‌ها را زِ عاشقان بَرگیر
که تو اَحْوالَشان‌‌‌ هَمی‌دانی

دام‌‌ها را زِ راهَشان بَردار
خواهْ تَقدیر و خواهْ شیطانی

تا شَوَم سُرخ رو دَرین دَعوی
که تو چون حَقْ لَطیفْ فرمانی

شَمسِ تبریز، رَحْمَتِ صِرفی
زان که سِرِّ صِفاتِ رَحمانی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.