هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق ناکام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از خاک آستان معشوق، دعاهای بی‌پاسخ، و خسارت‌های عاطفی می‌نالد. همچنین، به فقر و ناتوانی خود اشاره کرده و از سوزش عشق و دردسرهای آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و ناکامی نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۹۳

به ناکامی ز خاک آستانت دردسر بردم
دعای طاق ابرویت به محراب دگر بردم

درین مدت که عمر من سرآمد در نظر بازی
چه از خورشید خسارت بغیر از چشم تر بردم

به کوته دستی من خون اگر گریند جا دارد
که من دست تهی چون بهله زان موی کمر بردم

مرا زیبد به سربازان عالم گردن افرازی
که گوی دل زچوگان خم زلفت بدر بردم

برهمن گرمرا سوزد به صندل جای آن دارد
که بر پای صنم تا جبهه سودم دردسر بردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.