هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود درباره تنهایی، ناامیدی و بیتعلقی به جهان صحبت میکند. او از گفتوگوهای بیثمر، سکوت سنگین، و تلخی زندگی میگوید و خود را مانند طوفانی بیریشه توصیف میکند که هستی را درهم میپیچد. همچنین، اشارهای به امید و عشق دارد که گاه در قالب خورشیدی سیما نمایان میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، همراه با توصیفات پیچیده و احساسات سنگین، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و بیتعلقی ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۵۵۰۸
ز گفت و گو سبک چون موج طوفان دیده می گردم
ز خاموشی گران چون گوهر سنجیده می گردم
ز چشم شور آب زندگانی تلخ می گردد
از آن چون خضر برگرد جهان پوشیده می گردم
ز بس کاهیده ام از سرد مهریهای غمخواران
با اندک روی گرمی موی آتش دیده می گردم
نسیم مصر اگر در کلبه احزان من آید
زوحشت مضطرب چون شمع صرصر دیده می گردم
ندارد ریشه در خاک تعلق گردباد من
خس و خاشاک هستی را به هم پیچیده می گردم
در آن وادی که گل از زخم خارش می توان چیدن
ز کوته دیدگی با دامن برچیده می گردم
مرا روزی که آن خورشید سیما در نظر آید
چو اشک خود تمام شب به گرد دیده می گردم
مجو از من سخن در بزم آن آیینه رو صائب
که در بیرون محفل من نفس دزدیده می گردم
ز خاموشی گران چون گوهر سنجیده می گردم
ز چشم شور آب زندگانی تلخ می گردد
از آن چون خضر برگرد جهان پوشیده می گردم
ز بس کاهیده ام از سرد مهریهای غمخواران
با اندک روی گرمی موی آتش دیده می گردم
نسیم مصر اگر در کلبه احزان من آید
زوحشت مضطرب چون شمع صرصر دیده می گردم
ندارد ریشه در خاک تعلق گردباد من
خس و خاشاک هستی را به هم پیچیده می گردم
در آن وادی که گل از زخم خارش می توان چیدن
ز کوته دیدگی با دامن برچیده می گردم
مرا روزی که آن خورشید سیما در نظر آید
چو اشک خود تمام شب به گرد دیده می گردم
مجو از من سخن در بزم آن آیینه رو صائب
که در بیرون محفل من نفس دزدیده می گردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.