هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و پشیمانی خود از زندگی سخن میگوید. او احساس میکند که اگر دیندار و بیدار بود، از غم دنیا رها میشد و به مآل خود میاندیشید. همچنین، اگر ستار بود، رسوا نمیشد و اگر هموار بود، از سختیها در امان میماند. شاعر از تلاش برای عزت دنیوی که به خواری انجامیده، ابراز ندامت میکند و آرزو میکند که کاش در نظم عالم دخیل بود تا کارش نامنتظم نمیشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی به دست میآید. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و پشیمانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۵۵۱۴
نمی خوردم غم دنیا اگر دیندار می بودم
مآل خویش می دیدم اگر بیدار می بودم
گرفتم پرده از کار جهان، بی پرده گردیدم
چنین رسوا نمی گشتم اگر ستار می بودم
به روی نقطه دل باز می گردید اگر چشمم
به گرد خویشتن در طوف چون پرگار می بودم
زناهمواری خود می کشم از آسمان سختی
نمی خوردم ز سوهان زخم اگر هموار می بودم
تلاش عزت دنیا مرا افکند در خواری
عزیز هر دو عالم می شدم گر خوار می بودم
درین مدت که زیر سایه گردون بسر بردم
نهالی می شدم گر در ته دیوار می بودم
نمی شد کار من هرگز چنین نامنتظم صائب
اگر در نظم عالم اندکی در کار می بودم
مآل خویش می دیدم اگر بیدار می بودم
گرفتم پرده از کار جهان، بی پرده گردیدم
چنین رسوا نمی گشتم اگر ستار می بودم
به روی نقطه دل باز می گردید اگر چشمم
به گرد خویشتن در طوف چون پرگار می بودم
زناهمواری خود می کشم از آسمان سختی
نمی خوردم ز سوهان زخم اگر هموار می بودم
تلاش عزت دنیا مرا افکند در خواری
عزیز هر دو عالم می شدم گر خوار می بودم
درین مدت که زیر سایه گردون بسر بردم
نهالی می شدم گر در ته دیوار می بودم
نمی شد کار من هرگز چنین نامنتظم صائب
اگر در نظم عالم اندکی در کار می بودم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.