هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود سخن می‌گوید، از عشق و شادی تا درد و رنج. او از تجربیات شخصی خود مانند عشق، ناامیدی، و تلاش برای یافتن آرامش صحبت می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، صبر، و مقاومت در برابر مشکلات اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارند.

غزل شمارهٔ ۵۵۱۸

بر آن پای حنایی روی زرد خویش مالیدم
ازین گلشن که چیده است این گل رعنا که من چیدم

منم بی پرده می بینم ترا، یارب چه بخت است این
که می مردم ز شادی گرترا در خواب می دیدم

من انداز سر من کرد دست از آستین بیرون
درین بستانسرا چون گل به روی هر که خندیدم

غذای روح شد در دل شکستم هر تمنایی
لباس عافیت گردید چشم از هر چه پوشیدم

ندیدم محرمی چون کوهکن تا درد دل گویم
به شیرین کاری صنعت ز سنگ آدم تراشیدم

همان خجلت ز طبع سازگار خویشتن دارم
به مژگان گر چه خار از رهگذار دشمنان چیدم

که بر من می تواند پیشدستی بر خطا کردن
نماند از من نشان پا درین ره بسکه لغزیدم

نشد یک بار آن سرو روان در زیر پا بیند
به زیر پای او چون آب چندانی که غلطیدم

که از آزاد مردان دارد اقبال چنین صائب
که در ساعت ربودند از کفم بر هر چه لرزیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.