هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات درونی خود سخن می‌گوید که با وجود ظاهر آرام، درونش پر از آشوب و بی‌قراری است. او از ناتوانی در کنترل برخی امور و رنج‌های روحی خود می‌گوید، اما با این حال سعی می‌کند با روی خوش به دیگران امید بدهد. در نهایت، حیرانی و سردرگمی او را فرا می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج‌های روحی و حیرانی وجود دارد که برای سنین پایین مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۵۵۲۳

به ظاهر گر چه مهری بر لب خاموش خود دارم
حباب آسا محیطی در ته سرپوش خود دارم

ندارد اختیاری آسمان در سیر و دور خود
که این خمخانه را من بیقرار از جوش خود دارم

نمی آساید از مشق کشاکش رشته جانم
اگر چه بحر را چون موج در آغوش خود دارم

کنم با روی خندان تلخکامان را دهن شیرین
نیم زنبور تا از نیش پاس نوش خود دارم

کند دل هر نفس در کوچه ای جولان ز خود کامی
چه خونها در جگر زین طفل بازیگوش خود دارم

به قدر بیخودی چون می توان گل چیدن از ساقی
درین محفل چه افتاده است پاس هوش خود دارم

سراپا یک دهن خمیازه ام صائب از حیرانی
اگر چه ماه را چون هاله در آغوش خود دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.