هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات غمگینانه و عاشقانه خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، تاک، خار، و بلبل، حالات درونی خود را بیان می‌کند. شاعر به عشق، تنهایی، و بی‌اعتباری خود در نظر دیگران اشاره دارد و از تلاش برای حفظ امید و زیبایی در دل سختی‌ها می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به درک عمیق‌تری از زندگی و عشق نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۵۵۶۸

نیم خارج درین بستانسرا هر چند غمناکم
اگر هم خنده گل نیستم هم گریه تاکم

ز عشق است این که دارم در نظرها شوکت گردون
چو این تیغ از کفم بیرون رود یک قبضه خاکم

ندارم در نظرها اعتبار نقطه سهوی
چه حاصل کز سویدا مرکز پرگار افلاکم؟

ز خشکی گر چه نی در ناخن من می کند سودا
تهی پایی چو آید بر سر من خار نمناکم

به گرد خاطرم اندیشه رفتن نمی گردد
اگر چه پیش پای سیل افتاده است خاشاکم

از آن با چاکهای سینه خود عشق می بازم
که باشد چون قفس راهی به سوی گل زهر چاکم

من آن صیاد خوش خلقم در این صحرای پر وحشت
که خون صید مشک تر شود در ناف فتراکم

نمی آید گران بر خاطر آزرده بلبل
اگر بر روی گل غلط چو شبنم دیده پاکم

نسازم سبز چون صائب حدیث دشمن خود را؟
که طوطی می شود زنگار در آیینه پاکم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.