هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دردها، رنج‌ها و ناکامی‌های شاعر سخن می‌گوید. او از عشق نافرجام، بی‌قراری روحی، و احساس تنهایی و وحشت خود می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند دریا، طوفان، و بیابان، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به بیماری روحی و عشق ناکام دارد و از فریب‌خوردگی و ناامیدی سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، بیماری روحی، و عشق ناکام نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۹۳

زمین کان نمک گردیده است از شور سودایم
به جای گرد مجنون خیزداز دامان صحرایم

ریاض دردمندی را من آن نخل برومندم
که می ریزد چو اوراق خزان داغ از سراپایم

خلل در لنگر تمکین من طوفان نیندازد
ز بس از گوهر سنجیده لبریزست دریایم

ندارد نقطه خاک سیه روشندلی چون من
فلک واکرده مکتوبی است پیش چشم بینایم

درین دریای پر آشوب خود را جمع چون سازم؟
که وحشت می کند از یکدگر چون موج اعضایم

به دنبال تمنا می روم با آن که می دانم
که می سازد بیابان مرگ ناکامی تمنایم

فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم

درین معموره وحشت فزا در هر کجا باشم
بغیر از گوشه دل، عضو بیرون رفته از جایم

ز فکر نرگس مخمور او بیماریی دارم
که می سوزد به جای شمع بر بالین مسیحایم

خدا از بر گریز این نوبهاران را نگه دارد
که از فیض هوا قد می کشد چون سرو مینایم

در احیای سخن می کرد انفاسم مسیحایی
اگر درد سخن می داشت صائب کارفرمایم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.