۲۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۰۰

از نهانخانه عصمت به تماشا بخرام
آهوان چشم به راهند به صحرا بخرام

ای که از گوهر مقصود نشان می طلبی
بر بساط گهر آبله پا بخرام

ای صبا آتش غیرت به زبان آمده است
به ادب در خم آن زلف چلیپا بخرام

کوهکن سخت به سرپنجه خود می نازد
ناخنی تیز کن ای آه و به خارا بخرام

قیمتی گوهر ساحل صدف دست تهی است
گر گهر می طلبی در دل دریا بخرام

چند صائب ز پی درد به هر جا بدوی؟
قدمی چند به دنبال مداوا بخرام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.