هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه از عشق و فداکاری خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند فلک، مه، سرو و فاخته، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. شاعر از عشق به معشوق و فداکاری‌هایش می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند جای عشق معشوق را بگیرد. همچنین، او از رهایی از دنیا و دوزخ سخن می‌گوید، چرا که با عشق و سوختن در آن، به آرامش رسیده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۶۰۱

من که از وسعت مشرب به فلک ساخته ام
پیش خوی تو مکرر سپر انداخته ام

روی بر تافتن از من ز مسلمانی نیست
مه که ابروی ترا قبله خود ساخته ام

برگ سبزی به من از سرو تو هرگز نرسید
گر چه سر حلقه عشاق تو چون فاخته ام

نفس گرم ازین بیش چه تاثیر کند؟
جامه سرو ترا فاخته ای ساخته ام

تکمه چاک گریبان خجالت مپسند
این سری را که به امید تو افراخته ام

حسن را هیچ مبصر نشناسد چون من
که چو یعقوب درین کار نظر باخته ام

گرگ در پیرهنم جلوه یوسف دارد
تا ز زنگار خودی آینه پرداخته ام

فارغ از خلدم و آسوده از دوزخ صائب
من که با سوختن از هر دو جهان ساخته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.