هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از غم و اندوه خود سخن میگوید و آرزو میکند که ای کاش یارش در کنارش بود تا غمش را تسکین دهد. او از پشیمانیهای خود و از دست دادن فرصتها میگوید و از دوستان و دشمنان یاد میکند. شاعر همچنین از ناامیدی و بیوفایی دنیا شکایت میکند و آرزو میکند که شرایط به گونهای دیگر بود.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و پشیمانی نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۳۱۵۶
در غَمِ یار، یار بایَستی
یا غَمَم را کِنار بایَستی
زانچه کردم، کُنون پَشیمانَم
دلِ امسال پار بایَستی
دلِ من شیرِ بیشه را مانَد
شیر در مَرغْزار بایَستی
تا بِدانستییی زِ دشمن و دوست
زندگانی دو بار بایَستی
دشمنِ عیب جویْ بسیار است
دوستی غَم گُسار بایَستی
ماهیِ جانِ ما که پیچان است
بر لبِ جویبار بایَستی
چون رضایِ دلِ تو در غَمِ ماست
یک چه باشد؟ هزار بایَستی
یارِ لاحَوْل گوی را چه کُنم؟
یارِ شیرین عِذار بایَستی
خوکِ دنیاست صیدِ این خامان
آهویِ جانْ شکار بایَستی
هَمرَهِ بیوَفا هَمیلَنْگَد
هَمرَهِ راهْوار بایَستی
صد هزاران سُخَن نَهان دارم
گوش را گوشْوار بایَستی
یا غَمَم را کِنار بایَستی
زانچه کردم، کُنون پَشیمانَم
دلِ امسال پار بایَستی
دلِ من شیرِ بیشه را مانَد
شیر در مَرغْزار بایَستی
تا بِدانستییی زِ دشمن و دوست
زندگانی دو بار بایَستی
دشمنِ عیب جویْ بسیار است
دوستی غَم گُسار بایَستی
ماهیِ جانِ ما که پیچان است
بر لبِ جویبار بایَستی
چون رضایِ دلِ تو در غَمِ ماست
یک چه باشد؟ هزار بایَستی
یارِ لاحَوْل گوی را چه کُنم؟
یارِ شیرین عِذار بایَستی
خوکِ دنیاست صیدِ این خامان
آهویِ جانْ شکار بایَستی
هَمرَهِ بیوَفا هَمیلَنْگَد
هَمرَهِ راهْوار بایَستی
صد هزاران سُخَن نَهان دارم
گوش را گوشْوار بایَستی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.