هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات عمیق و درونی خود می‌پردازد. او از عقل و اندیشه‌های باطل، عشق و حیرت، رنج و شادی، و رابطه‌اش با معشوق و جهان سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی، سوزش درونی، و جستجوی معنویت صحبت می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که همه جهان محمل معشوق اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و جستجوی معنویت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۳۷

چند در دایره مردم عاقل باشم؟
تخته مشق صد اندیشه باطل باشم

فتح بابی نشد از کعبه و بتخانه مرا
بعد ازین گوش برآواز در دل باشم

من که از آب رخ خود چو گهر سیرابم
در دل بحرم اگر بر لب ساحل باشم

عالم از جلوه یارست خیابان بهشت
من به یک دیده حیران به که مایل باشم؟

همه اجزای جهان محمل معشوق من است
من سودازده حیران چه محمل باشم؟

سوخت پروانه بیدرد و مرا یاد نکرد
به چه امید درین گوشه محفل باشم؟

زعفران زار شود ریشه غم در جگرم
اگر از شادی غمهای تو غافل باشم

می شود خاطر صیاد خوش از غفلت من
ورنه از دام محال است که غافل باشم

از در حق به در خلق چرا باید رفت؟
نه ز بخل است اگر دشمن سایل باشم

صائب از دامن دل دست به خون می شویم
چند درمانده این عقده مشکل باشم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.