۲۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۸۴

چه قدر سرخوشی از باده انگور کنیم
به که پیمانه خود از سر منصور کنیم

ما که از پرتو مهتاب نظر می بازیم
به چه طاقت هوس انجمن طور کنیم

ما چو نرگس به تن خویش نظر باخته ایم
به چه رو چشم به رخساره منظور کنیم

نمکی نیست درین عالم پرشور، مگر
از نمکدان قیامت دهنی شور کنیم

بروی ای برق سبکسیر که در خرمن ما
دانه ای نیست که قفل دهن مور کنیم

عارفان غوره خود را می گلگون کردند
ما بر آنیم که صهبای خود انگور کنیم

جاده روشن شمشیر بود دست بدست
صائب از مرگ چرا منزل خود دور کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.