۲۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶۸۳

دل به این عمر سبکسیر چرا شاد کنیم
برسر ریگ روان خانه چه بنیاد کنیم

مهره گل پی بازیچه اطفال خوش است
دل به بازیچه تعمیر چرا شاد کنیم

دشمن خانگی آدم خاکی است زمین
خانه دشمن خود را ز چه آباد کنیم

نظر تربیت از عشق حقیقی داریم
خوبی ساخته را حسن خداداد کنیم

دل سخت تو و امید ترحم، هیهات
طمع مرغ چه از بیضه فولاد کنیم

صید ما را نبود دغدغه آزادی
خواب در کنج قفس روی به صیاد کنیم

از ادب نیست به گرد سر زلفش گشتن
جان فدا در قدم شانه شمشاد کنیم

ای خوش آن روز که از شهر صفاهان صائب
دست توفیق به کف، روی به بغداد کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.